کد مطلب: ۵۵۱۶۶۹

وقتی تدبیر مسائل مان را به «ترجمه» می‌سپاریم

نهاد علم در ایران از چند آسیب عمده رنج می‌برد که باعث می‌شود به حل مسائل جامعه منجر نشود.

به گزارش مجله خبری نگار، نهاد علم در ایران از چند آسیب عمده رنج می‌برد که باعث می‌شود به حل مسائل جامعه منجر نشود. وقتی درباره نیاز‌های بومی و مسائل روز جامعه‌مان همچون جمعیت، ارتباطات، مهاجرت، سلامت و... تحقیق می‌کنیم متوجه یک واقعیت تلخ می‌شویم و آن اینکه نهاد علم در ایران برای کشف و حل مسأله به «ترجمه» و «علوم وارداتی» پناه برده است!

۱. عدم مسأله‌یابی در نهاد‌های علمی باعث شده که به ترجمه و علوم وارداتی پناه ببریم و متعاقب آن مسأله‌های جهان دیگری را به مثابه مسائل خود بپنداریم. وقتی تدبیر مسائل جامعه‌مان را به ترجمه می‌سپاریم و در تحقیقات علمی، سیاستگذاری و حتی قانونگذاری دچار تقلید از فرهنگی می‌شویم که با بافت فرهنگی و نیاز‌های جامعه ما همخوانی ندارد بسیاری از مسائل‌مان سال‌ها و حتی دهه‌ها بی‌پاسخ می‌ماند؛ چون برخی نخبگان در مورد نظام نیاز‌های علمی و عینی ما فاقد ایده مستقل هستند؛ یعنی فارغ از چالش‌های پیرامونی خود، به سراغ ادبیاتی می‌روند که در جهان فرهنگی دیگری تولید شده است و به ترجمه علم وارداتی می‌پردازند و ماشین ترجمه همچون شابلونی عمل می‌کند که محتوای علمی و معرفتی تولید شده در دیگر نقاط دنیا را بر مسائل ما منطبق می‌کند؛ بنابراین مسائل ما در شکاف میان «فرهنگ وارداتی» و «واقعیت موجود» گیر می‌افتد و حل‌شان دشوار می‌شود. انتخاب آثار برای ترجمه و نوع ترجمه هم اغلب ایدئولوژیک و گرفتار نوعی تعصب است؛ چرا که فضای روشنفکری اجازه هرگونه ترجمه و ترجمه هرگونه کتابی را نمی‌دهد و تنها به گفتمانی بها می‌دهد که اعتقاداتش را تأیید کند.

۲. نه در دانشگاه و نه در حوزه برای مسأله‌یابی و مسأله‌پردازی نرم‌افزاری نداریم به همین دلیل در شناسایی و حل مسائل نوظهور و دفعی دچار مشکل می‌شویم. از این رو مسائلی که به یکباره برای جامعه رخ می‌دهد ابعاد و زوایای آن برای ما قابل بررسی و رصد نیست و در حل و فصل آن‌ها دچار تأخر هستیم.

۳. از یک ائتلاف فرهنگی و حتی منطقه‌ای برخوردار نیستیم تا بتوانیم در مواجهه با مسائل اجتماعی، آن‌ها را با کمک ظرفیت‌های فرهنگی و تاریخی فرهنگ نزدیک به خودمان حل و فصل کنیم. دیپلماسی علمی بویژه با جهان اسلام جزو اولویت هایمان نیست. به همین دلیل زبان، ارتباطات، انتشارات و تحقیقات مشترک با آنان نداریم.

۴. نهاد‌های علمی در ایران با نوعی آسوده‌خاطری به کتابخوانی و تولید کتاب و ترجمه مشغولند؛ چرا که مسأله‌یابی و مسأله‌پردازی، پرزحمت و هزینه‌بردار است و در ارزیابی‌های علمی، شأن و اعتباری ندارد؛ چون اساساً «خروجی» برای کار‌های علمی چندان اهمیتی ندارد. آیین‌نامه‌های ارتقای اعضای هیأت علمی تنها با کاغذ سر و کار دارد یعنی می‌توان کتاب و مقاله و رزومه تولید کرد و ارتقای علمی گرفت بدون اینکه برای حل مسائل جامعه گامی برداشته شده باشد. از این رو، اغلب اهالی دانشگاه و حوزه، «مسأله‌یابی» و «مسأله‌پردازی» را در دستور کار علمی خود قرار نمی‌دهند و به علوم وارداتی و ترجمه پناه می‌برند یا اینکه به دور از «میدان» در کلاس‌های درس و کتابخانه‌ها به فرضیه‌سازی مشغولند و این باعث شده که تولیدات نهاد‌های علمی ما منجر به حل مسائل جامعه نشود.

مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده از سخنرانی دکتر حبیب‌الله بابایی عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات اجتماعی و تمدنی است که در سلسله نشست‌های «بازخوانی انتقادی ایده‌های وحدت حوزه و دانشگاه، دانشگاه اسلامی و علوم انسانی اسلامی» در محل دانشگاه باقرالعلوم ارائه شده است.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر